این تلخترین جایزه جهان است. این دو کُردِ ایزدی، «جايزه ساخاروف» را از اتحاديه اروپا گرفتهاند؛ رئیس پارلمان لبخند میزند. آنها اما هیچ لبخندی ندارند که بزنند. به چه بخندند؟ آنها از دست تجاوزگرانِ داعش، فرار کردهاند. از جایی گریختهاند که هزاران زن به بردگیِ داعش درامدهاند. دهها کودک از تشنگی و از گرما، جان دادهاند. آه عزیزِ شنگال…
آنها از جایی آمدهاند که مردانش به گلوله بسته شدند. زنانش برده جنسی شدند. انها با قلب و روح زخمی، لبخندی ندارند که بزنند.
جهانی که حین وقوع فاجعه کور و کر و بیاراده بود، حالا به راویان یک تراژدی جایزه میدهد. یک جایزه تلخ. و ما لابد باید ذوقزده، کف بزنیم و شادی کنیم که انسانیت هنوز نمرده است.
آه حلب، آه نصیبین، آه شنگال… آه ای عزیزِ شنگال
اینها چه میگویند؟
این چه سری است که «وجدانهای بیدار» یا دیر به شما میرسند؛ و یا نمی رسند. هرگز نمیرسند.